به گزارش مشرق، «یدالله جوانی» در یادداشت روزنامه «جوان» نوشت:
از زمان اجرایی شدن برجام به عنوان یک توافقنامه بینالمللی، جمهوری اسلامی به عنوان یک طرف این توافق، نشان داد در عمل به تعهدات خود جدی است. گزارشهای مستمر آژانس بینالمللی انرژی هستهای طی این مدت، پایبندی کامل ایران به برجام را نشان میدهد. مواردی که امریکاییها مدعی نقض برجام از سوی ایران هستند، هیچ مستند حقوقی نداشته و صرفاً ادعایی مبتنی بر زیادهخواهی آنان است. امریکاییها از آزمایشهای موشکی جمهوری اسلامی ایران، به عنوان نقض برجام یاد کرده، آن را محکوم میکنند.
این در حالی است که برجام هیچ ارتباطی با برنامه موشکی ایران ندارد و صرفاً موضوع هستهای را شامل میشود. اما در طرف دیگر این توافق بینالمللی، امریکاییها به عنوان کشور اصلی در گروه ۱+۵؛ از زمان اجرایی شدن برجام تاکنون، نشان دادهاند که در عمل نه تنها به دنبال عمل به تعهدات خود نیستند، بلکه برخلاف برجام به دنبال وضع و تشدید تحریمهای جدید علیه ملت ایران میباشند. طبق برجام، امریکاییها متعهد شدهاند:
۱ ـ تمامی تحریمهای هستهای را لغو کنند و تحریمهای لغو شده را دیگر برنگردانند.
۲ ـ هیچ تحریم جدیدی را علیه ملت ایران تحت هیچ عنوان و بهانهای وضع نکنند.
بررسی عملکرد دولت ایالات متحده و کنگره امریکا از زمان اجرایی شدن برجام تاکنون، نشان میدهد امریکاییها به دلایل مختلف و با بهانههای واهی، از عمل به تعهداتشان شانه خالی کردهاند و آن را زیر پا گذاشتهاند. وضع قانون جدید تحریمها از سوی کنگره به بهانه مقابله با اقدامات ثباتزدای ایران تحت عنوان قانون «کاتسا»، نمونهای از رفتار و اقدامات آنان در این خصوص است. همه صاحبنظران مسائل راهبردی و بینالمللی، بر این اعتقاد هستند که قانون کاتسا، نقض فاحش برجام خواهد بود. نقض فاحش برجام، معنایی جز بیخاصیت کردن برجام برای ایران نخواهد داشت.
امریکاییها مصمم هستند تا نگذارند برجام، گرهی از مشکلات اقتصادی ایران بگشاید. پذیرش برجام از سوی ایران و عمل به تعهدات از سوی جمهوری اسلامی طبق این توافق بینالمللی، با این هدف راهبردی بود که تحریمها و فشارهای اقتصادی از روی ملت ایران برداشته شود.
به عبارت دیگر برجام، راهی برای تأمین منافع ملی است. ایران تا زمانی به این توافق باید متعهد باشد که منافع ملی تأمین گردد. اگر شرایط به گونهای پیش برود که برجام، نه تنها تأمینکننده منافع ملی و خصوصاً امنیت ملی نباشد، بلکه به یک توافق آسیبرسان به منافع ملی تبدیل گردد، لحظهای نباید در خروج از آن تردید کرد. امریکاییها مسیری را در پیش گرفتهاند که برجام را به یک اهرم فشار بر ملت ایران تبدیل کنند.
حرکت در این مسیر از زمان دولت اوباما به عنوان دولت امضاکننده برجام آغاز شد. اوباما رئیسجمهور پیشین ایالات متحده، شرط برخورداری ایرانیان از منافع برجام را پایبندی جمهوری اسلامی به روح برجام اعلام کرد. از نظر دولت اوباما، روح برجام یعنی تغییر رفتار جمهوری اسلامی علاوه بر مسائل هستهای، در موضوعاتی چون حقوق بشر، مسائل منطقه و برنامه موشکی اعلام شد. اکنون وقتی دولت ترامپ از عدم پایبندی جمهوری اسلامی به برجام سخن میگوید، منظورشان همان چیزی است که اوباما از آن با عنوان روح برجام یاد میکرد.
عجیب آن است که امریکاییهای زیادهخواه، به متن صریح و محکم برجام به عنوان یک تعهد حقوقی پایبند نیستند؛ آنگاه براساس یک تفسیر غیرحقوقی (تحت عنوان روح برجام)، ایران را به پایبند نبودن به روح برجام معرفی میکنند. اکنون دولت ایالات متحده با چنین تفسیر غیرمنطقی، فشارها، تهدیدها و تحریمهای جدید خود را توجیه مینماید. امریکاییها با چنین توجیههایی، قانون کاتسا را وضع کرده و به دنبال تحریمهای جدید و شدید علیه جمهوری اسلامی با هدف تحمیل برجامهای دیگر به ایران هستند.
اروپاییها هم در این مسیر همراه امریکاییها هستند. ممکن است در ظاهر ادبیات امریکاییها و اروپاییها متفاوت باشد، لکن در واقع اروپاییها هم برای محدودسازی برنامه موشکی و ایجاد تغییر در موقعیت منطقهای جمهوری اسلامی با امریکاییها اشتراک نظر دارند. مواضع آقای مکرون، رئیسجمهور فرانسه در خصوص برنامه موشکی جمهوری اسلامی ایران، دقیقاً همان مواضع دولت ترامپ است. در واقع اروپاییها و امریکاییها در اعمال فشار بر جمهوری اسلامی با هدف کنترل قدرت موشکی ایران هیچ اختلافنظری ندارند.
در قانون کاتسا، نقطه هدف فشار بر ملت ایران برای واداشتن جمهوری اسلامی به پذیرش برجامهای موشکی و منطقهای است. به عبارت دیگر این قانون عوامل اقتدار ملت ایران خصوصاً در حوزه دفاعی و امنیت ملی را نشانهروی کرده است. پرواضح است که اگر امریکاییها، در عمل بخواهند این قانون را پیادهسازی نمایند، کارشان جز شلیک تیر خلاص بر پیکر نیمهجان برجام نخواهد بود. برجام نقض شده و مرده، دیگر موضوعیتی ندارد که ملت ایران بخواهد به آن پایبند باشد.
جمهوری اسلامی به آن برجامی پایبند خواهد بود که زنده و پابرجا باشد. پابرجا و زنده بودن برجام به پایبندی همه کشورهای گروه ۱+۵ و خصوصاً امریکاییها به این توافقنامه بینالمللی برمیگردد. ایران تاکنون پایبند بوده، لکن تداوم این پایبندی به عملکرد طرف مقابل در آینده برمیگردد.